کنفرانس امنیتی مونیخ
کنفرانس امنیتی مونیخ
🔺هفتهنامه خبری تحلیلی مثلث، سال 6، شماره 348، 3 اسفند 1395
همایش امنیتی مونیخ (Munich Security Conference (MSC)) کنفرانسی است در دست بخش خصوصی که در زمینه سیاستهای امنیت جهانی فعالیت میکند. این همایش هرساله در ماه فوریه در هتل بایریشر هوف در مونیخ آلمان برگزار میشود. در کنفرانس مونیخ تصمیمی گرفته نمیشود و صرفاً ویژه اظهار نظر، رایزنی و دیدارهای سیاسی است. در این کنفرانس هر سال بهطور ویژه به یک موضوع مهم امنیت بینالمللی پرداخته میشود. کنفرانس مونیخ به یکی از مجامع بینالمللی مهم در عرصه امنیت جهانی تبدیل شدهاست و به دلیل تشابه کمی و کیفی و بازتابهای آن با مجمع جهانی اقتصاد، به داوس امنیتی نیز شهرت دارد.
نگاهها این بار بیش از پیش متوجه مونیخ است. هم نگاه مفسران و رسانهها و هم نگاه سیاستمداران و دولتها. علت آن تغییر در معادلات قدرت و شروع روند جدید در سیاست بینالملل است که از سوی کاخ سفید تحت الشعاع قرار گرفته است. بازبینی امنیت و سیاست بینالملل در سایه دولت ترامپ این بار مهمترین موضوع امنیتیترین کنفرانس جهان است.
ضعف نظام بینالمللی
میتوان گفت کنفرانس امنیتی مونیخ بزرگترین هم اندیشی جهان امروز در زمینه امنیت بین الملل است. نظم لیبرال، نظمی است که ابتدائاً پس از جنگ جهانی دوم در قالب جنگ سرد در عرصه روابط بینالملل توسط کشورهای غربی پیروز در این جنگ طراحی شد و در آن زمان اصلیترین دشمن آن کمونیست، به حساب میآمد.
اساس این نظم جنبه امنیتی داشت و هدف آن ایجاد نظام سلطه یا هژمونی از طریق انحصار اتمی کلوپ غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا بود. آمریکایی که در خلال جنگ جهانی دوم، بهوسیله بمب اتم، به یک مانور زهر چشمگیرانه در هیروشیما و ناکازاکی در زمینه تسلیحاتی انجام داد و که جان هزاران انسان بیگناه و غیرنظامی را گرفت. سالهای نکبت و رنج و درد را به مردم ژاپن هدیه کرد و تا امروز، واشنگتن حتی حاضر به یک عذرخواهی هم نشده است.
نظامیگری مستقیم در برههای که اوج آن جنگ ویتنام محسوب میشد، در قالب جنگ سرد، توسط لیبرالهای قدرت محور غرب اعمال شد، اما پس از شکست نظامی دولت آمریکا در هانوی، عمدتاً در درون پارادیم جنگ سرد و پس از آن تا به امروز، لیبرالهای نظم غربی از سیستم جنگهای نیابتی برای اعمال سلطه خود و بهمنظور دستیابی به اهداف استراتژیک و ژئوپلیتیک خود بهره جستهاند.
هژمونی نظامی لیبرال نه تنها از طریق مداخلهگری نظامی بلکه از طریق کمپانیهای تسلیحاتی و کارتلهای نظامی اعمال شده است، که طی آن تریلیونها دلار اسلحه جهت چرخش اقتصادی نظم لیبرال و همچنین با هدف رسیدن به اهداف سیاسی مندرج در نظام سلطه به کشورهای گوناگون فروخته شد.
نهادگرایی لیبرال نیز یکی از اصلیترین محورها و مؤلفههای کنشگری لیبرالها برای تأمین، تعمیم و ارتقای نظم لیبرالی محسوب میشود این نهادگرایی نیز امروزه با تشکیکات آقای ترامپ در مورد سازمانهای امنیتی موجد این نظم به مانند سازمان آتلانتیک شمالی یا ناتو با بحران روبروست. نهادهای بینالمللی و اتحادیههایی که آمریکا عضوی از آن ها بوده زیر سوال برده است و قطعاً این امر یک تغییر و تحول جدی و مهم در سیاستهای آمریکا در روابط بینالملل حاضر است.
مشکل اصلی و بنیادین نظم لیبرال این است که انسانمدار و اخلاقی نیست، صلح و امنیت را برای همه انسانیت به ارمغان نمیآورد و نگاه عدالت محور ندارد. اساس آن سوداگری سرمایه دارانه است، برای آن امنیت انسانی مطرح نیست بلکه امنیت سرمایهداران اصل است.
کنفرانس امنیتی مونیخ با ابتکار کشورهای اتحادیه اروپا تلاشی است برای نگه داشتن این نظم لیبرالی که خصوصاً پس از پایان جنگ سرد در دنیا مطرح شده است. اما متأسفانه این پیکره بیمار است. تا این نظم سوداگرانه فقط به شکل انحصاری به نفع کشورهای پولدار صنعتی در راستای تأمین هژمونی اقتصادی و امنیتی عمل میکند و تا زمانیکه منافع کل بشریت به شکل یک دیدگاه انسانی جهان شمول عمل نکند و عدالت و برابری فرصتها و حقوق بشر را برای همه نخواهد، امیدی برای بهبود وضعیت امنیتی دنیا، متصور نیست.
ترامپ و سایه سنگین نگرانیها
کنفرانس امنیتی مونیخ در سال جاری زیر سایه سنگین نگرانیها از حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید، برگزار شد. رویکرد دولت دونالد ترامپ به مسائل سیاسی و امنیتی بیش از آنکه از ابهامات و نگرانیها بکاهد، موجب ایجاد پرسشها و تردیدها شده است. رئیسجمهوری جدید آمریکا با مواضع مبهم و گاه عجیب خود بیشتر کشورها در دنیا را با سردرگمی درباره سیاستهای اعلامی و اعمالی وی مواجه ساخته است. در حال حاضر بیشتر کشورهای اروپایی نگران از نوع نگاه رئیسجمهوری جدید آمریکا به مسائل امنیتی و همکاری با سازمانهای امنیتی هستند که در رأس آنها «ناتو» قرار دارد.
در حالیکه پیشتر ترامپ در سخنانی با اشاره به کارکردهای سازمان ناتو، آن را نهادی منسوخ خوانده بود، «مایک پنس» معاون رئیسجمهوری آمریکا، اظهار داشت که واشنگتن به شدت از این همکاری نظامی با شرکای اروپایی حمایت میکند. با این حال، برخی شواهد و مواضع ترامپ، نشان از بیتوجهی او نسبت به نهادها و رژیمهای بینالمللی دارد که این مسئله نگرانی از یکجانبهگرایی دولت جدید آمریکا را دوچندان کرده است.
ایران
مناقشه هستهای ایران سالها یکی از چالشهای بزرگ امنیتی جهان بود و از این رو یکی از محورهای تقریباً ثابت کنفرانس امنیتی مونیخ؛ چند سال پیش در سال ۲۰۱۰ در همین کنفرانس امنیتی بود که صدراعظم آلمان، آنگلا مرکل و رئیس جمهور فرانسه، نیکلا سارکوزی ایران را به تشدید تحریمها تهدید کردند. حال اما، از اجرایی شدن توافق هستهای بیش از یک سال میگذرد. توافقی که رفع تدریجی تحریمها را به دنبال داشته است.
اینبار در کنفرانس امنیتی مونیخ موضوع مناقشههستهای ایران جایگاه ویژهای را به خود اختصاص نخواهد داد. موضوعی که در سخنرانیها و نشستهای رسمی و حاشیهای این کنفرانس مطرح خواهد شد، رویکرد دولت جدید آمریکا نسبت به توافق هستهای خواهد بود. توافقی که ترامپ دو روز پیش از برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ، و در دیدار با نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، مجدداً آن را بد توصیف کرد.
سوریه
کنفرانس مونیخ در حالی برگزار شد که در حال حاضر هیچ اجماعی برای حل و فصل ۶ سال جنگ در سوریه که بدون شک مهمترین معضل امنیتی حال حاضر در دنیا است، شکل نگرفته است. پس از آزادسازی حلب به دست نیروهای دولتی سوریه، روند سیاسی جدیدی برای حل این مناقشه در حال پیگیری است که برخی اظهارنظرهای رئیسجمهوری جدید آمریکا، اما و اگرها را برای فرجامیابی این فرآیند سیاسی افزون کرده است. به طور مشخص صحبتهای ترامپ درباره طرح ایجاد منطقه امن در خاک سوریه، اعلان جنگ به یک کشور مستقل عضو سازمان ملل محسوب میشود چرا که نقض حاکمیت سوریه است و ممکن است در روندهای سیاسی حل بحران اختلال به وجود آورد.
فرجام
انتظار می رود کنفرانسهایی از این دست محلی برای تضارب آراء و تصمیمسازیهای کلان برای حل بحرانها و معضلات بینالمللی باشد اما متأسفانه تا به حال، در این نشستها گام مثبتی در رفع مهمترین موضوعات امنیتی برداشته نشده است. در کنار اهداف و راهبردهای متفاوت واحدهای نظام بینالملل بهویژه قدرتهای بزرگ و منطقهای، مهمترین دلایل مؤثر نبودن این کنفرانسها را باید در نوع نگاه متفاوت و مناسبات قدرتهای بزرگ با یکدیگر و همچنین نبود تعاریف یکسان و بعضاً متضاد آنها از مفاهیمی در امنیت جستجو کرد. بهعنوان مثال تعریف واحدی از معضل تروریسم در دنیا وجود ندارد و این مساله رویکرد دوگانه قدرتهای بزرگ و تفاوت در سیاستهای اعمالی و اعمالی بازمیگردد. طنز تلخ این جا است، در فضایی که نسبت به اقدامات رژیم صهیونیستی که از اساس وجودش بر مبنای اشغالگری بنا شده است اعتراضی صورت نمیگیرد، کشوری مانند ایران که در صدر مبارزه با تروریسم در منطقه قرار دارد، به حمایت از تروریست متهم میشود. همین دوگانگیهای رفتاری و آدرس غلط دادن در روند مبارزه با چالشهای مهم امنیتی روز باعث ناکارآمدی و به دست نیامدن نتیجه ملموسی در پایان کنفرانسهایی از این دست است.■