داعش و تأثیرات ژئوپولیتیکی آن
منتشر شده در: ماهنامه آوای بیدار، شماره اول، مهر 1393 - انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، قم
-----------------------------------------------------
در این جُستار سعی بر آن شده است تا از منظر سیاست جغرافیایی[1]، داعش به صورت مختصر مورد بررسی قرارگیرد و بنا به محدودیت سطور، بسیاری از موارد، ناگفته باقی خواهند ماند. پرسش اساسی این است که دولت اسلامی یا همان داعش سابق، چه تأثیر ژئوپولیتیکی بر کشورهای منطقهی خاورمیانه و پیرامون خود گذاشته است؟
«دولت اسلامی عراق و شام[2]» با نام اختصاری داعش که اکنون به «دولت اسلامی» تغییر نام دادهاست، گروهی شورشی و تروریستی است با عقاید سَلَفی و رادیکال اسلامی، که در عراق و سوریه حضور فعال دارد و بخشهای بزرگی از شمال سوریه و عراق را به تصرف خود درآوردهاست. این گروه به رهبری «ابوبکر البغدادی» از جهادگرایان سلفیِ جداشده از شبکه القاعده، تأسیس شده و با دولتهای عراق و سوریه و دیگر گروههای معارضِ مخالف دولت بشار اسد وارد جنگ مسلحانه شدهاست.
در یک سطح تحلیل خُرد، ظهور داعش به عنوان یک تهدید امنیتی قابل توجه برای تمامی کشورهای منطقه پیرامون آن، بهطور یکسان مطرح است؛ یک تهدید جدی برای ثبات و تمامیت ارضی کشورهای منطقه و همچنین منافع منطقهای غرب. مطرح شدن دولت خلافت اسلامی در عراق نوعی فضای کلی را در بر میگیرد؛ نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که خلافت، در فضایی است که مرز نمیشناسد. دولت خلافت اسلامی به معنای فضای فرامنطقهای، واقعیتی اجتماعی است که تحت تأثیر قدرتهای منطقه و فرامنطقهای بازتولید شده و تضادهای آن رو به افزایش است و خشونت این تضادها را تشدید میکند.
در روابط بینالملل و بهویژه ادبیات رئالیسم که رویکردی واقعگرایانه و معطوف به قدرت دارد؛ تهدیدات امنیتی متقابل را یکی از مهمترین عوامل فزاینده برای شکلگیری ائتلافها میدانند. رئالیستها بر این موضوع معتقدند که چنانچه دولتی نتواند امنیت خود را حفظ کند، قادر به انجام هیچ کاری نخواهد بود. پس دور از انتظار نیست که گروهها و جریانهای مختلف در عراق، اختلافها را نادیده گرفته و وارد همکاری و ائتلاف علیه دشمن مشترک شوند.
کردستان عراق: پیشرفت گروه دولت اسلامی در خاک عراق، منجربه شکلگیری یک فرایند مستمر برای پیشبرد اهداف استقلال خواهانه کردستان عراق شد. کردها اعلام کردند که به عنوان متحد عراق، به روند جدایی طلبی ادامه خواهند داد و با توجه به اینکه دولت جدید عراق (نخست وزیر حیدرالعبادی) در ابتدا به نظر میرسید در متحد کردن گروههای مختلف قومی و مذهبی در عراق شکست خورده است در راستای تغییر نقشه این کشور ممکن است موفق باشند و این امر با گسترش و توازن قدرت بین کردها و دولت مرکزی رخ میدهد. عدم موفقیت کردها در مقابله با تهدید دولت اسلامی از یک سو و از سوی دیگر حضور مشاوران نظامی ایران در عراق و کمک به کردها در متوقف کردن پیشرویهای دولت اسلامی خصوصاً در مناطق کُرد نشین، در کنار دیگر ملاحظات امنیتی و سیاسی، پروژه توسعه فرقهگرایی را به سود وحدت عراق سوزاند.
سوریه: پس از عراق سوریه نیز به یک صحنه نمایش عملیات نیروهای نظامی ائتلاف غرب در برابر دولت اسلامی مبدل شد. نکته مهم اینجاست که دولت بشار اسد در ابتدا با سکوت این مداخله را مورد پذیرش قرار داد و اندکی بعد، ولید معلم (وزیر امور خارجه سوریه) طی یک مصاحبه تلویزیونی از مورد حمله قرار دادن مواضع گروههای معارضِ دولت سوریه توسط ائتلاف غرب، استقبال مینماید. به این ترتیب مشارکت غیر رسمی بین سوریه و ائتلاف بینالمللی ضد دولت اسلامی، شکل گرفته است. در یک چشم انداز بلند مدت، این مورد از یک سو به حفظ بقای نظام فعلی سوریه کمک میکند و از سوی دیگر موجب کاهش نفوذ ژئوپولیتیکی ایران در این منطقه خواهد شد. اما این پرسشهایی همچنان باقی است: تغییر حکومت سوریه منتفی است؟ و یا خطر تجزیه و جدایی سرزمینی این کشور از بین رفته است؟ این در حالی است که همچنان سودای استقلال کردستان عراق، خاموش نشده است و پیشتر نیز کردهای سوری، خودمختاری خود را اگر چه غیر رسمی، به دست آوردهاند.
ترکیه: ایفای نقش ترکیه در مقابله با دولت اسلامی به عنوان یکی از بازیگران منطقهای افزایش یافته است. این مورد ممکن است سبب شود تا جهادیها در درون خاک ترکیه به تلافی اقدامات انجام شده توسط دولت آن کشور، با انجام حملات تروریستی دست به مقابله به مثل بزنند. تا به اینجا هم به واسطه داشتن مرز مشترک با کشورهای سوریه و عراق، حضور گسترده آوارگانی از این دو کشور (کرد و غیر کرد) در خاک ترکیه که خود دارای تعارضهایی با یکدیگر هستند، این کشور را با مشکلات بسیاری روبرو کرده است و هجوم این توده بزرگ از نیروی انسانی به عنوان پناهجو میتواند مشکلات انسانی و امنیتی برای آن کشور ایجاد نماید و تصمیم ترکیه را برای برخود قاطعتر با دولت اسلامی در پی داشته باشد.
نتیجه: یکی از پیامدهای مهم ظهور داعش، گسترش این نوع ایدئولوژی و احتمالاً روند روبه رشد خلفای تازه تأسیس در نقاط گونان جهان خواهد بود که تنها محدود به منطقه خاورمیانه نخواهد شد؛ چرا که ایدئولوژی را نمیتوان بمباران کرد. ضمن آنکه باعث تغییر توازن قدرتهای منطقهای و بینالمللی شده است؛ قدرتهای جهانی افول و قدرتهای منطقهای افزایش مییابند و بازیگران غیر دولتی پدیدار میشوند. آنچه مسلم است، هرچه مبارزه با دولت اسلامی و افراطگرایی طولانیتر شود، متناسب با آن، زمانی طولانی باید صرف بازسازی خاورمیانه و به ویژه، عراق و سوریه گردد. در همین راستا، تحولات پیش آمده، نقش تعیین کنندهای در شکل دادن آینده ارضی و سیاسی کل منطقه و همچنین سیاست بازیگران بینالمللی دارد./پایان