معرفی و نقد کتاب: دکترین اوباما
منتشر شده در: مجله دانشجویی آوای بیدار، اسفند 1394 - انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، قم
شناسنامه کتاب Title: THE OBAMA DOCTRINE: American Grand Strategy Today Author: Colin Dueck Publisher: Oxford University Press Year: 2015 |
الف) معرفی
کتاب پیشرو در پنج فصل و به قلم دکتر کولین دییِک (استادیار دانشگاه جورج میسون[1]) تألیف شده است. نویسنده در این کتاب، به مرور کلی از دولت اوباما پرداخته و از سیاست خارجی وی، انتقاد کرده و آن را ناکارآمد توصیف میکند. نویسنده معتقد است سیاست خارجی اوباما با عدم محبوبیت در افکار عمومی روبروشده و بایستی چرخشی در آن صورت بگیرد و این چرخش میتواند در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، خود را نشان دهد و جمهوری خواهان و رئالیستهای آمریکا میبایستی یک تغییر بزرگ استراتژیک را جایگزین نمایند. دییِک، در دو محور سیاست خارجی چهل و چهارمین رئیس جمهوری آمریکا را بیان و مورد ارزیابی قرار میدهد:[1] Associate professor at George Mason University
محور اول: چرخش سیاست خارجی در دولت اوباما از حضور در عرصه بینالملل و ایفای نقش پررنگ بازیگری در مناقشات بینالمللی به سمت تمرکز بر مسائل داخلی بوده است. نویسنده معتقد است که اولویت سیاست خارجی آمریکا بایستی حفظ جایگاه بینالمللی این کشور و جلوگیری از ظهور قدرتهای جدید در صحنه جهانی باشد تا میزان نفوذ خود را در دنیا افزایش دهدکه با توجه به گفتههای اوباما طی سال های 2010 تا 2015، خلاف این خواسته را میرساند. کاهش دخالتهای برون مرزی آمریکا در عرصه بینالمللی با همراهی اعضای حزب دموکرات در کنگره همراه شد و این موجب تأثیرگذاری بر دیگر ابعاد راهبردی ایالات متحده آمریکا گردید؛ به طوری که موجب عقب نشینی نیروهای آمریکا از افغانستان و عراق شد و حضور نظامی آمریکا در مناطق دیگر جنگی به شرط اضطرار و محدود، آن هم نه یکجانبه بلکه چندجانبه و با کمک سایر همپیمانان آمریکا میسر میگردد. علاوه بر این کاهش بودجه نظامی آمریکا هم از دیگر مسائلی است که موجب شده تا با پایان دادن به تعهدات پرهزینه خارجی، حضور آمریکا در جهان کمرنگ شود.
محور دوم: اوباما در سیاست خارجی خود، به جای تقابل با دادن امتیازاتی به دشمنان آمریکا (چین، روسیه و ایران)، سعی در مهار این کشورها دارد. اوباما امیدوار بود با کاهش تنش و تقلیل نیروی نظامی مستقیم خود در عرصه بینالمللی، به دنبال سیاست جذب بیشتر و نرمش پذیری دشمنان آمریکا باشد تا بدین وسیله جهان با امنیت بیشتری اداره شود.
شکست پروژه مهار
باراک اوباما در این مسیر دستاوردی نداشت و اهدافش محقق نشد، بلکه مشکلات بیشتری فراهم آمد و سیاست عرضه امتیاز و سیاست مهار رقابتی علیه د شمنان ایالات متحده (چین، روسیه و ایران) منجر به از دست دادن تعدادی از همپیمانان سنتی در خاورمیانه، آسیا و مرکز اروپای شرقی شد. آن سه کشور سیاستهای قاطعی را خلال دوره ریاست اوباما به مرحله اجرا درآوردند و این مرحله باعث شد تا همپیمانان آمریکا قانع شوند که ایالات متحده در سیر نزولی قرار گرفته است.
اوباما در ریشه کنی تروریست نیز ادعای مبالغه آمیز ی داشت، و این در حالی بود که القاعده در حال رشد بود و در مناطق مختلف خاورمیانه شاخههای فرعیاش را گسترش داد؛ اوباما بسیار بیشتر از «بوش» از هواپیمای بدون سرنشین برای هد ف قراردادن افراطیها استفاده میکرد که این امر موجب شد تا سوالاتی جدی را پیرامون پایبندی آمریکا به حقوق بشر که مدعی دفاع از آن بود، مطرح سازد.
عقب نشینی در خاورمیانه
دکترین اوباما باعث افول نقش و تصویر آمریکا در منطقه خاورمیانه شد، بهطوریکه همپیمانان ایالات متحده درمنطقه، اعتماد خود را به آمریکا از دست دادند، و تعهدات حمایتی آنرا جدی نگرفتند. عدم دخالت در حفظ توازن قدرت در منطقه، برخلاف پیشبینیهای اوباما و تیم همراهش، توازن قدرت به نفع ایران پیشرفت، به نحوی که این کشور بر منطقه به سیطره و هیمنه کامل دست یافت.
ب) نقد
در زمینه نقد کتاب میتوان نادیده گرفتن واقعیتهای سیاسی و اقتصادی آمریکا را توسط نویسنده، اشاره کرد. دییک، به چالشهای امنیتی و اقتصادی به ارث گذاشه شده از دولت قبل برای اوباما اشاره نمیکند. بودجه نظامی آمریکا که یک در صد از بودجه کل را تشکیل میدهد به علاوه هفده تریلیون دلار بدهی خارجی است که طی سالهای گذشته و صرفاً به واسطه حضور نظامی پررنگ در عرضه بینالمللی تشکیل شده است. این بودجه نظامی صرفاً هدفمندتر شده است و اگرچه کاهش پیدا کرده است اما در زمینه سلاحهای بازدارنده جدید و تکنولوژیهای جدید نظیر رباتها و زیردریاییهای پیشرفته، هزینه میشود و بخش کمتری به نیروی انسانی و تکنولوژیهای قدیمی تخصیص داده شده است.
در خصوص گسترش نفوذ از طریق حضور نظامی و یا حمایت از متحدان، انترناسیونالیستها معتقدند که بایستی به چندجانبهگرایی روی آورد و فعالیتهایی نظیر حکومتداری بینالمللی، ملتسازی و پروژههای بشردوستانه را رد کرده و کسب قدرت خارجی از این طریق را بیفایده میدانند. در خصوص کنار آمدن با رقبای منطقهای و دادن امتیاز به آنها، بر خلاف گفته دییک، اهرم فشار حذف نشده است و صرفاً جای خود را به تحمیل هزینه بیشتر داده است. به این معنا که دیگر آمریکا مستقیماً درگیر نمیشود، بلکه با بالا بردن هزینه تصمیمگیری رقبا، آنان را مجاب به همراهی با خود میکند.