عربستان و بحران سازی منطقه ای
منتشر شده در: پایگاه خبری تحلیلی خبرآنلاین، 1394/11/14
بازنشر در: پایگاه همکاری های بین المللی خبری شیعه (شفقنا)، 1394/11/15 و پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین، 1394/11/18
-----------------------------------------------------
1. مقدمه
تنش و چالش به وجود آمده در روابط دیپلماتیک دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی طی هفته گذشته، به عنوان دو کشور قدرتمند و صاحب نفوذ اسلامی در منطقه خاورمیانه، تیتر و جریان اصلی اخبار و تحلیلهای سیاسی قرار گرفت و نه تنها در منطقه، بلکه در سایر نقاط دنیا نیز شاهد واکنشهای رسانهای و دیپلماتیک به این قطع روابط و حواشی آن بودیم. اعدام روحانی شیعه در عربستان اعتراض مجامع شیعی و بینالمللی را برانگیخت که در ایران با هیجان توأم گشته و به یک واکنش احساسی انجامید که ماحصل آن حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران بود؛ اماکنی که در عرف بینالملل و براساس کنوانسیون وین به عنوان خاک عربستان، به حساب میآید. در این جستار، به روابط متشنج بین ایران و عربستان در چارچوب سیاست بینالملل و با تأکید بر امنیت و نقش بازیگران پرداخته شود. و در پی پاسخ به چرایی تمایل عربستان به تشدید بحران در منطقه هستیم.
2. وضعیت عربستان سعودی: قدرت، امنیت و بحران
عربستان سعودی که تشکیل آن به پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی، باز میگردد؛ همچنان در شیوه حکومت داری، غیردموکراتیک بوده و نظام پادشاهی را برای خود حفظ کرده است. تکیه بر قدرت اقتصادی که حاصل از فروش نفت و سفر زیارتی به این کشور است در کنار دارا بودن ارکان اقتدار نظامی و پلیسی، موجب شده تا این کشور طی سالیان گذشته باثبات ظاهر گردد و علیرغم نارضایتیهای داخلی، همچنان خود را محفوظ نگاه دارد. البته در این بین، بیداری اسلامی (بهار عربی)، نگرانی عمیقی را برای سیاستمداران سعودی به ارمغان آورده است و موجب شده نگاه سعودیها به خاورمیانه، منطقهای باشد که به شکلی فزاینده در حال خروج از کنترل است، تغییر کند. از 2011 تاکنون بیثباتی در منطقه در حال گسترش است. دیگر خبری از بیتفاوتی سیاسی که قرنها جوامع عرب را در بر گرفته بود، نیست و این مایه نگرانی خاندان سلطنتی عربستان شده است.
با مرگ ملک عبدالله، اختلافات داخلی بین شاهزادگان سعودی بیش از گذشته بروز و ظهور پیدا کرد که به استعفای امیر مقرن را میتوان بارزترینِ آشکار شدن این اختلافات دانست. یکی از راه کارهای پیش روی ملک سلمان (پادشاه فعلی) برای تثبیت ارکان حکومت خویش، بحران سازی خارجی و مذهبی است. لذا داشتن یک دشمن خارجی در ثبات و حفظ وحدت درونی این کشور مؤثر خواهد بود. جنگهای داخلی خاورمیانه و سرایت آن به سایر کشورها توانسته بسیج نیروهای شیعه در منطقه، به رهبری ایران را تسهیل کند پس ایجاد تنش و بحران به ادامه حیات آل سعود، کمک میکند. از طرف دیگر، همواره عربستان ادعای زعامت جهان اسلام را داشته است که در هر برههای از زمان، بدون رغیب نبوده و دیگر کشورهای اسلامی، به مخالفت با این ادعا پرداختهاند. اما این کشور توانسته طی سالیان گذشته جایگاه خاصی را به دست آورد و همواره بر آن بوده در درجه اول در جهان عرب و در درجه دوم در منطقه نقش ویژهای را ایفا کند.
بنابراین عربستان با اعدام آیت الله نمر و قطع رابطه با ایران در پی آن است که: نخست به جامعه شیعی عربستان هشدار دهد که زیر سئوال بردن مشروعیت پادشاهی را برنمیتابد و معترضان داخلی به خیانت و کمک به خارجیها متهم میشوند؛ دوم به جامعه سنی عربستان و دیگر نقاط جهان نشان دهد سنگر اصلی مبارزه با فرقهگرایی و مدافع حقوق سنیهاست و رهبری قابل در این زمینه است که قبلاً هم با جنگ یمن، تشدید بحران سوریه و اقداماتی نظیر آن، سعی در نشان دادن برتری خود داشته است.
3. توافق هستهای و اعتلای جایگاه ایران در رقابت با عربستان
تنش آفرینی عربستان علیه ایران با شروع مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+5 آغاز شد. عربستان از توافق هستهای به دست آمده شدیداً خشمگین است و نگران موقعیت استراتژیک خود در منطقه است و به همین دلیل، در پی بر هم زدن بازی و مناسبات قدرت در خاورمیانه برآمده است. توافقی که برای ایران به عنوان یک بازشروع (Reset) در روابط با دنیا به حساب میآید و شرایطی را به وجود آورده است که مواضع تاریخی ِ سفت و سخت غرب علیه ایران تغییر پیدا کرده است. که برای مثال میتوان دعوت از ایران به مذاکرات بینالمللی برای حل بحران سوریه اشاره کرد که در گذشته نزدیک، چنین امری قابل هم تصور نبود.
عربستان طی این سالها، نانِ نبود ایران را خورده است. حال با برداشت محدودیتهای اقتصادی و بازگشت ایران به عرصه بینالملل به عنوان بازیگری تأثیرگذار، سعودیها منافع و نقش خود را در منطقه به خطر افتاده میدانند. و این در حالی است که ایران در پی ترمیم وجهه بینالمللی و تقویت همکاریهای منطقهای و کاهش تنش برآمده است. ضمن آنکه نبایستی از خاطر برد که سعودیها به صراحت گفتهاند که مشکل اصلی آنها نه توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی بلکه افزایش نقش منطقهای ایران در نتیجه این توافق است. راهبرد فعلی سعودیها خارج کردن توافق هستهای از مسیر خود و همینطور تداوم - و حتی وخیم تر کردن- تنشها در منطقه است.
4. ژئوپولتیک منطقه و بحرانهای آن
همچنین میتوان دیگر ریشههای تنش میان تهران و ریاض را در مسائل ژئوپلوتیک دنبال کرد. ژئوپولتیکی که علاوه بر نقش مؤثر در انرژی جهان، دارای تعارضات آشکار برای منافع و بازیگری دو کشور ایران و عربستان به شمار میآید. مسائل منطقهای، پر اهمیت میباشند و نبایستی از آن غافل بود. رقابتی که در بستر ژئوپولتیک بین ایران و عربستان شکل گرفته است و در سوریه، عراق، یمن و لبنان به خوبی شاهد آن بوده و هستیم؛ موجب شده است که روابط ایران و عربستان حالتی فرسایشی پیدا کند. فرسایش به معنای اعمال فشار بر یکدیگر در ژئوپولتیک متشنج خاورمیانه.
اما بزرگترین تأثیر منطقهای و ژئوپولتیکی بحران در روابط ایران و عربستان را میتوان در بحران سوریه شاهد باشیم چرا که قبلاً هم سوریه، زمین بازی این دو کشور بوده است. بحرانی که در آن این دو کشور از دو جبهه متضاد حمایت میکنند و قرار است در میز مذاکرات، نماینده جریانهای حافظ و مخالف وضع موجود باشند. ایران که از بشار اسد حمایت میکند و عربستان که حامی مخالفان اسد است، هر دو در این فرآیند دیپلماتیک حضور دارند.
5. نتیجهگیری
در پایان باید تأکید کرد اعدامهای دسته جمعی و سرکوبهای نظاممند و در نهایت سربریدن مخالفان، هیچیک نمیتواند عربستان سعودی و هیچجای دیگر را امن تر کند. اگر عربستان سعودی واقعاً میخواهد کمپین مبارزه با تروریسم را رهبری کند، باید به جای گذاشتن شمشیر برگردن افراد طرفدار صلح، آنها را در موقعیتی برجسته بگمارد. عربستان هم اکنون از هجوم حوادث اطراف ترسیده است و واکنش آن مانند همیشه تلاش برای خنثی کردن تهدیدها و به دست آوردن مجدد کنترل منطقه است. در این فضا انتظار میرود که بحرانهای دیگری نظیر آنچه اخیراً میان عربستان و ایران به وجود آمد، بروز کند.
در خصوص بحران سوریه نیز، میتوان گفت: جنگ داخلی پنج ساله سوریه که 250 هزار نفر در آن کشته شده و منجر به ظهور داعش در سوریه و عراق شده است بدون اجماع قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقهای قابل حل نمیباشد و مشارکت با ایران در مذاکرات صلح سوریه، سبب میشود که رویکرد منطقهای ایران تثبیت شود.
پیشبینی میشود تنش در روابط دو کشور ادامه خواهد یافت. البته تنش به رویارویی مستقیم منتهی نخواهد شد بلکه دو طرف تلاش میکنند ایادی خود را تقویت کنند و در نهایت منطقه قطبیتر میشود و نباید منتظر پایان منازعه ایران و عربستان در کوتاه مدت باشیم. با از تب و تاب افتادن مسائل، دو کشور خواهند توانست در سوریه به توافق برسند خاصه آنکه قدرتهای بزرگ صاحب نفوذ بیشتری در معادلات بحران سوریه میباشند.■