سرانجام «نه، مرسی» ترامپ چه خواهد بود؟
منتشر شده در بخش فارسی خبرگزاری دولتی روسیه (اسپوتنیک)
بازنشر: مثلث آنلاین، نامه نیوز
رئیس جمهور آمریکا هنوز در رویای دیدار دوجانبه برای ارضای شهوتش برای «توافق ترامپ» است.
موضوع برجام، حفظ آن، کنارگذاشتن آن یکی از موضوعات کلیدی است که کشورهای زیادی را تحت تأثیر قرار می دهد. برجام مبدل به یک میدان «بحث» بین ایران، آمریکا و اروپا شده است که حاضران «خارج از گود» به انتظار نتیجه این «کشمکش های لفظی» نشستهاند.
خبرگزاری اسپوتنیک با مجتبی جلالزاده کارشناس در مسایل بین الملل، سیاست آمریکا و تعامل با ایران سیاست خارجی ایران در این خصوص به گفتگو نشست.
جلالزاده: آن چیزی که آقای ظریف به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بیان کرده در واقع تکرار تجربه گذشته است، مذاکراتی که طی سالهای متمادی پیگیری شد و در زمان آقای ظریف به نتیجه رسید و ماحصل آن سند سیاسی حقوقی برجام بود. گفتههای آقای ظریف ناظر بر این است که صحبت و یا پیشنهاد مذاکره از سمت ایران صرفا در مسأله هستهای است. اگر بخواهد مذاکرهای دوجانبه ای میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد قطعا به یک موضوع و آنهم پرونده هستهای ایران ختم نخواهد شد، بلکه ناگفته پیداست که می تواند موارد دیگری را هم دربربگیرد،مواردی که جمهوری اسلامی ایران حاضر به گفتگو نیست.
در گذشته ما شاهد آن بودیم که 5 کشور و یا 3 کشور اروپایی بعلاوه 3 قدرت دیگر و ایران سر میز مذاکره نشستند و توافق برجام حاصل شد، اما برجام ضمانت اجرایی کافی نداشت و علیرغم عمل ایران به تعهدات خودش، طرف های غربی، علی الخصوص آمریکایی ها یکجانبه از آن کنار کشیدند.
آنچه که امروز شاهد آن هستیم فضای تزاید و تصائد مخاصمات و دشمنی بین دو کشور هست. طبیعی است که در شرایط کنونی روابط و سیاست بینالملل که در بستر یک آنارشی دارد حرکت می کند، کشورها در چارچوب رئالیسم، دست به رفتار تهاجمی بزنند. جمهوری اسلامی ایران همواره برای مذاکره اعلام آمادگی کرده است خصوصا در بحث هستهای که ما شاهد نتیجه آن بودیم.
اما واقعیت این است که علیرغم امتیازاتی که ایران در بحث پرونده هستهای خود در چارچوب سند برجام واگذار کرد، به همان میزان از امتیازات و مزایای اقتصادی برجام نتوانست بهرهمند بشود. افزون بر آن، کارشکنی آمریکایی ها و رفتار دوگانه اروپاییها.
اینکه در این شرایط چه انتظاری می توان از اروپائیان داشت،واقعیت این است که اروپایی ها باید موقعیت خودشان را مشخص بکنند. به عنوان یک بازیگر مستقل می خواهند در عرصه سیاست بینالملل گام بردارند و یا به عنوان یک بازیگر دنبالهرو. واقعیت این است که پس از جنگ جهانی دوم اروپا که با مشکلات اقتصادی روبرو بود به عنوان یک بازیگر مستقل مطرح بود.
اما اکنون ظاهرا سران اروپا به این نتیجه رسیده اند که مزایای همراهی با آمریکا برای آنها بهصرفهتر و بیشتر از بازی به عنوان یک بازیگر مستقل در عرصه سیاست و یا حتی روابط بین الملل است.
در آینده اگر مذاکره ای قرار باشد شکل بگیرد، اروپایی ها هم قطعا یک طرف مذاکره خواهند بود. اما اروپای که آزمایش خودش را برای ایرانی ها پس داده است.اروپایی که بعد از کنار گذاشتن برجام از سوی آمریکا نتوانست آن را حفظ بکند و سازو کار مالی تحت عنوان اینستکس را که خودش پیشنهاد داده بود را نیز نتوانست به سرانجام برساند.