ادامه زورآزمایی آمریکا در خاورمیانه از ترس ایران؟
منتشر شده در: بخش فارسی خبرگزاری دولتی روسیه (اسپوتنیک)
بازنشر: نامه نیوز، مثلث آنلاین
هواپیمای جنگنده ایالات متحده روز 29 دسامبر به پنج مقر نیروهای شبهنظامی شیعه در عراق و سوریه حمله کردند که در جریان آن چندین نفر کشته و مجروح شدند.
هدف این حملات شبهنظامیان کتائب حزبالله بوده که مورد حمایت ایران هستند. این گروه زیر چتر حشد الشعبی (بسیج مردمی) عراق فعالیت میکند. بنا به گزارشاتی در جریان این حملات 15 شبه نظامی از جمله چند فرمانده کشته شدهاند.
نیروهای آمریکایی در پاسخ به حملات مکرر کتائب حزبالله به پایگاههای عراقی که مقر نیروهای ائتلاف هستند و تضعیف این نیروها، دست به حملات دفاعی زدند.
اسپوتنیک در خصوص حمله آمریکا به مواضع جریان «کتائب حزب الله» در عراق با مجتبی جلال زاده، کارشناس در مسائل بینالملل و سیاست آمریکا و سیاست خارجی ایران به گفتگو نشست.
مجتبی جلال زاده در این خصوص گفت: «حملات شب گذشته ایالت متحده آمریکا به شبهنظامیان حشد الشعبی انجام شد که به عنوان بسیج مردمی عراق برای دفاع از سرزمین و تمامیت ارضی عراق در برابر جنایات و تجاوزکاری های «داعش» تشکیل شد، یعنی داعش که ماحصل سیاست های غلط آمریکا و راهبرد اشتباه این کشور در قبال سوریه و بشار اسد پدید آمده است.
در واقع ایالات متحده آمریکا با این حملات خواسته پیامی را به متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای بشار اسد بدهد و به نوعی با توجه به راهبرد جدیدی که در پیش گرفته است مبنی بر کوچ امنیتی از منطقه خاور میانه به سمت شرق آسیا عرض اندامی هم کرده باشد. و عرصه را برای رقیب «خالی گذاشته» نشان ندهد.
واقعیت این است که همواره فرماندهان جمهوری اسلامی ایران چه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چه در ارتش ایران، همواره بر این نکته تأکید داشتهاند که هرگونه تهدید را با شدت پاسخ خواهند داد.آنچه که ما شاهد آن بودیم حملات به مواضع مستقیم و منافع مستقیم ایران نبوده است که بخواهیم شاهد پاسخ رسمی و نظامی ایران باشیم. اما باتوجه به حقوق مستشاری نظامیان ایران در سوریه و عراق شاید درصدد ضربه زدن به منافع آمریکا که در ادبیات سیاست خارجی و ادبیات جمهوری اسلامی ایران همواره به عنوان « شیطان بزرگ» مطرح شده است، شاهد باشیم. اما عرض می کنم این حملات، این ضربات رسمی نخواهد بود و نیروهای نظامی ایران حالا چه در بعد زمینی و یا هوایی نقشی نخواهند داشت.
نباید از یاد ببریم که حمله آمریکا به حشد الشعبی درست زمانی انجام شد که مانور مشترک نظامی بین ایران، روسیه و چین برگزار می شود. درواقع می توانیم آن را هم نوعی عرض اندام و اعلام حضور آمریکایی ها به این سه کشور مبنی بر اینکه اگر چه در منطقه ای که آمریکایی ها حضور دارند ، متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای دست به مانور می زنند، ایالات متحده آمریکا را نباید به عنوان یک بازیگر از یاد ببرند.
مجتبی جلال زاده در باره حمایت بحرین از حملات آمریکا گفت:« هیئت حاکمه بحرین با توجه به آنچه در خلال «بهار عربی» هم شاهد آن بودیم به دلیل شکاف عمده ای که الیت حاکم بر بحرین با بدنه و اجتماع آن دارد همواره برای بقای خودش به قدرت های منطقه ای نظیر عربستان سعودی و یا قدرت های فرامنطقه ای نظیر ایالات متحده توسل جسته است و برای بقای خود و سرکوب مخالفان همواره نگاهش به بیرون بوده و توسلش به قدرت سخت بوده است.
هیئت حاکمهای که نه از طرف اکثریت شیعه مردم بحرین، بلکه اقلیت طرفدار عربستان سعودی به قدرت رسیده اند. طبیعی است که نظام پادشاهی بحرین از چند منظر از این حمله حمایت بکند. نخست، بهره هویتی است که به دلیل تعارض هویت مذهبی و هویتی که در سیاست خارجی به عنوان ناسیونالیست عرب مطرح می کنند این حمله را در مقابل ایران عجم و شیعی بدانند و از آن حمایت بکنند.
مرحله بعد، واقعیت این است که این حمله بایستی با همراهی کشورهای جهان و تأیید کشورهای منطقه روبرو باشد تا حمله آمریکا به نوعی مشروعیت و یا حتی در بین کشورهای کوچک مقبولیت پیدا بکند که دارای تأثیرگذاری کم در مناسبات بینالمللی هستند و در اصطلاح روابط بین الملل ما آنها را « ماکرو کانتریز» می نامیم، میتوان دنقش ایفا کند به این شکل که با توجه به سیاست هایی که به عنوان دولت های پیرو و دنبالهرو سیاست خارجی کشورها و قدرت های بزرگ می روند، بحرینی ها بر اساس این دو مورد حمایت خودشان را اعلام کردند.
در خصوص پیامدهای این حمله برای آمریکایی میتوان گفت: حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه از سال 2003 که با حمله به عراق و سرنگونی حکومت صدام حسین آغاز می شود همواره بدون ترس و تهدید نبوده است. هرسال شمار زیادی از نظامیان آمریکایی در پیکارهای روبرو، عملیات انتحاری، مین های جادهای و مواردی از این دست کشته می شوند.هر ساله ایالات متحده تلفات انسانی و خسارات جانی بیشماری را در خاورمیانه متحمل می شود. درنهایت به این نتیجه رسیده است که باید خاورمیانه را ترک بکند و ترامپ هم همانند اوباما قول کاهش نیروها و حتی خروج از برخی مناطق مثلا سوریه را داده است.
امانباید از یاد ببریم که چند سالی است که آمریکا و برخی از قدرت های دخیل و درگیر در بحران خاورمیانه وارد یک جنگ نیابتی شده اند. اگر چه رویارویی نیروهای نظامی آمریکا با روسیه، امریکا با ایران قابل تصور نیست، اما جنگ نیابتی و ضربه به منافع آمریکایی ها از طریق بازوهای خارجی ایران نظیر حشد الشعبی و نظیر حزب الله لبنان غیرقابل تصور نیست.
آنچه که نباید از یاد ببریم، منافع هر دو کشور در خاورمیانه و حضور فرامنطقهای آمریکا در خاورمیانه است.اگر جمهوری اسلامی ایران خواهان ایفای نقش در خاورمیانه است، چون در منطقهای هست که در جغرافیای سیاسی آن کشور است اما آمریکایی ها از هزاران مایل آنورتر ناامنی را برای خاورمیانه به سوغات آوردهاند.