آمریکایی ها از خاورمیانه خسته شده اند
منتشر شده در بخش فارسی خبرگزاری دولتی روسیه (اسپوتنیک)
مجتبی جلال زاده، کارشناس ایرانی خروج تدریجی نیروهای آمریکا از خلیج فارس را مسئله مهم برای کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس می داند، چرا که امنیت در ساختار جمهوری اسلامی ایران امری درون زا است و در این کشورها امنیت برون زا و به کشورهای غربی وابسته است.
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ، به پنتاگون دستور داد که خروج جزئی نیروهای نظامی از منطقه خلیج فارس را آغاز کند.
روزنامه وال استریت ژورنال به نقل از منابع آگاه اعلام کرد:" جو بایدن دستور آغاز خروج بخشی از نیروها (آمریکایی) از منطقه خلیج فارس، در چارچوب گام های نخست در زمینه تغییر روال و روند حضور نظامی جهانی آمریکا از خاورمیانه را صادر کرد."
طبق این گزارش، آمریکا در چارچوب این راهبرد دست کم سه سکوی پرتاب سامانه دفاع موشکی "پاتریوت" را منتقل کرده است.
اسپوتنیک در این راستا با مجتبی جلال زاده، کارشناس مسائل بین الملل، سیاست آمریکا و سیاست خارجی ایران به گفتگو نشسته است که مشروح آن در ذیل تقدیمتان میگردد.
دلیل عملیات خروج نیروهای آمریکا از خلیج فارس توسط ایالات متحده چیست؟
با نگاه به گراند استراتژی ایالات متحده آمریکا و همچنین سیاست خارجی اعمالی این کشور از دوره باراک اوباما، به نوعی شاهد تغییر استراتژی این کشور هستیم. در سالهایی که اوباما در منصب قدرت بود، برخی بر این باور بودند که آمریکا از بین الملل گرایی به انزوا گرایی روی خواهد آورد و سیاست خارجی اوباما هم بر این پایه استوار خواهد بود. اما با اندکی تامل بر رفتار آمریکا در روابط بین الملل شاهد این هستیم که این فرضیه به درستی تایید نشد، بلکه خلاف ان بود. خاورمیانه برای آمریکا مدتی است که جذابیت خود را از دست داده است، در واقع در امروز و حتی از میانه سالهای حکومت اوباما ما شاهد این بودیم که چین نقش بسیار تاثیر گذار و مهمی در سویه گیری سیاست بین الملل آمریکا داشته است. در واقع همانطور که کاندولیزا رایس می گوید چین دیگر به عنوان یک شریک استراتژیک برای آمریکا محسوب نمی شود، بلکه یک رقیب است.
پس سیاست آمریکا بر پایه کوچ امنیتی استوار است، به این معنا که آمریکا منطقه خاورمیانه که دیگر جذابیتی برایش نداشت را بنا به بحران ها و هزینه های هنگفتی که می دادند را ترک کردند تا به سمت جنوب شرق آسیا بروند تا چین را بتوانند مهار کنند، تا با هم پیمانان خود چون کره جنوبی، ژاپن و حتی استرالیا در پی مهار چین بودند، این امر در دوره ترامپ با اندکی تاخیر و با اهنگی اهسته تر دنبال شد.
در دولت بایدن این کوچ امنیتی مجددا در دستور کار آمریکا قرار گرفته است. در واقع آمریکایی ها از خاورمیانه خسته شده اند، با توجه به تغییر وضعیت در کشورهای صاحب وصادر کننده نفت بوجود آمده است، با توجه به این که روسیه امروزه به یکی از بزرگترین کشورهای صادر کننده نفت تبدیل شده است، خود ایالت متحده آمریکا نیز توانسته به توان استخراج و صادرات منابع نفتی رسیده است. در نتیجه بحث انرژی و نفت در خاورمیانه برای آمریکا کمرنگ شده است. در کنار آن ناامنی در خاورمیانه و رشد گروه های افراطی در خاورمیانه و تنگه هرمز احساس نکنند، و در ان سوی مرزها در شرق اسیا هدف دیگری دارند. علاوه بر همه اینها بدهی چند تیلیون دلاری آمریکا باعث می شود که از هزینه های غیر ضروری خود را در سراسر جهان بکاهد تا بتواند اقتصاد خود را سر و سامان دهد، تا بار دیگر زمزمه های جدایی طلبی برخی ایالات داخلی آمریکا به گوش نرسد.
این مسئله (خروج نیروهای آمریکا از خلیج فارس و خاورمیانه) بر امنیت ایران و وضعیت به طور کلی در اوضاع خلیج فارس چه تأثیر می گذارد؟
قطعا تاثیر عدم حضور آمریکا در خلیج فارس بر امنیت جمهوری اسلامی ایران قابل مشاهده خواهد بود. اما این موضوع بیشتر برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مهم است، چرا که امنیت در ساختار جمهوری اسلامی ایران امری درون زا است و همواره ایران بعد از انقلاب کوشیده است مولفه های امنیتی خود چه در بعد نظامی و چه در بعد سرمایه اجتماعی با تکیه بر مردم تامین کند. اما در دیگر کشورهای خاورمیانه و مخصوصا کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس امنیت خود را برون زا می بیند، به این معنا که با خرید تسلیحات آمریکایی و جنگ افزارهای نظامی از آمریکا فرانسه و انگلیس در پی تامین امنیت خود هستند.
ما شاهد این هستیم که در طول این سالیان چندان موفق نبودند، همین امروز که صحبت می کنیم خاک عربستان مورد هدف پهپادهای یمنی ها قرار گرفته است. در صورتی که جمهوری اسلامی ایران تا به حال به کشوری حمله نکرده است و اگر صرفا حضور در منطقه ای دارد صرفا در باب دفاع بوده است. اما عدم حضور نیروهای آمریکا در منطقه باعث کاهش تنش میان گروه های متعارض و معارض خواهد شد. به این معنا که عدم حضور نظامی و عدم پشتیبانی لجستیکی از گروه هایی که مخالف کشورهای مستقر هستند، کاهش پیدا می کند. به عنوان مثال آنچه که ما در سوریه شاهد بودیم که بر اساس اسناد منتشر شده توسط روسیه شاهد بودیم، آمریکایی ها با گروه های مخالف اسد و نیروهای مسلح بودند که امروز ما انها گروه های تروریستی می نامیم، پشتیبانی امنیتی انجام می دادند. از سوی دیگر ممکن است عدم حضور آمریکا در کشورهای دیگر موجب شود که شبه نظامیان مسلح در هر کشور که برای ارمان های خود می جنگند، سلاح خود را کنار بگذارند و امنیت نسبی و بی ثبات حتی به خاورمیانه باز گردد.